در کمپرسور هوا رفت و برگشتی یا پیستونی در ابتدا هر دو سوپاپ بسته می باشد و حرکت رو به پایین با کاهش فشار سیلندر نسبت به خط مکش باعث باز شدن سوپاپ ساکشن می شود و گاز وارد سیلندر می شود و با حرکت رو به بالا پیستون و بسته بودن سوپاپ ها ، فشار بالا می رود و موجب باز شدن سوپاپ مکش و خروج گاز فشرده شده می شود .
با توجه به تعداد فرایند تراکم دو مدل کمپرسور باد پیستونی تک مرحله و دو مرحله داریم .
در کمپرسور باد پیستونی تک مرحله ، عمل تراکم یکبار صورت می گیرد و هوا بعد از ورود به سیلندر متراکم شده ، فشرده می شود و از سوپاپ دیسشارژ وارد مخزن کمپرسور باد می شود .
فشار کمپرسور باد پیستونی تک مرحله معمولا تا نهایت 8 بار می باشد .
ظرفیت کمپرسور باد پیستونی تک مرحله معمولا تا 750 لیتر بر دقیقه می باشد .
در کمپرسور هوا دومرحله ، عمل تراکم دو بار انجام می شود ، به این صورت که ابتدا هوا وارد سیلندر کم فشار که حجم و قطر بیشتری دارد می شود و بعد از عبور از افتر کولر و فرایند خنک کاری کمپرسور هوا وارد سیلندر پر فشار می شود و بعد از تراکم مجدد وارد مخزن کمپرسور هوا می شود .
فشار کمپرسور هوا پیستونی دو مرحله معمولا تا محدوده 10 بار می باشد .
ظرفیت کمپرسور هوا دو مرحله پیستونی تا محدوده 1200 لیتر بر دقیقه می باشد.
کمپرسور هوا (air compressor) هوای اطراف را که تحت فشار نیستند و دمای پایینی دارند، می گیرد و سپس با کمک موتور و طی یک فرایند مکانیکی هوا را در مخزن خود تحت فشار قرار می دهد. آنقدر که هوا متراکم شده و حجم آن کاهش یابد. سپس هوای فشرده شده را که اکنون دمای آن طی فرایند فشرده سازی بالا رفته است به سمت خنک کننده ی کمپرسور انتقال می دهد.
وارن بافت، سرمایهگذار آمریکایی، فعال حقوق بشر، رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت برکشایر هاتاوی است. بافت همیشه بهعنوان یکی از موفقترین سرمایهگذاران جهان شناخته میشود.
وارن ادوارد بافت متولد هشتم شهریور ۱۳۰۹ شمسی (۳۰ آگوست ۱۹۳۰) در شهر اوماهای نبراسکا است. او دومین فرزندیک خانواده پنجنفره بود. پدرش هاوارد بافت، نمایندهی کنگرهی ایالات متحدهی آمریکا بود. وارن، تحصیلات خود را در مدرسهی ابتدایی رزهیل شروع کرد. در سال ۱۳۲۱ شمسی (۱۹۴۲ میلادی)، پدرش برای نمایندگی کنگرهی آمریکا انتخاب شد و خانوادهاش را به واشنگتن برد. وارن پس از اتمام تحصیلات ابتدایی وارد دبیرستان آلیس دیل جونیور شد و سپس در سال ۱۳۲۶ (۱۹۴۷ میلادی) از دبیرستان وودرو ویلسون فارغالتحصیل شد.
بافت در همان سالهای دبیرستان فعالیت ابتدایی در بازار سرمایه را شروع کرده بود. او قصد داشت به دانشگاه نرود و مستقیما وارد بازار کار شود که با مخالفت پدرش روبرو شد. علاقهی وارن به سرمایهگذاری، از مطالعهی یک کتابشروع شد. کتاب هزار راه برای کسب درآمد هزار دلاری»، برای او به دریچهای به سوی دنیای سرمایهگذاری تبدیل شد.
ولین فعالیتهای کارآفرینانه و سرمایهگذاری بافت در نوع خود جالب است. او از فروش آدامس تا بطریهای کوکاکولا و مجلههای هفتگی را بهعنوان شغل پارهوقت امتحان کرده است. علاوه بر این، او درکنار تحصیل در فروشگاه پدربزرگش به فروشندگی میپرداخت و تمبر و توپ گلف نیز میفروخت. اولین فعالیت جدی او در کسب و کار، خرید یک دستگاه بازی پینبال به همراه دوستش در سال ۱۳۲۴ (۱۹۴۵) بود. این دو، دستگاه خود را در یک آرایشگاه محلی نصب کردند و پس از مدتی، سه آرایشگاه دیگر در اوماها نیز به مشتریان این دانشآموزان دبیرستانی اضافه شدند. در نهایت، یک سال بعد این کسب و کار به قیمت ۱۲۰۰ دلار به یک بازنشستهی جنگ فروخته شد.
بافت در سال ۱۳۲۶ (۱۹۴۷ میلادی) بر خلاف میل باطنی و به خاطر فشارهای پدر، وارد مدرسهی بازرگانی وارتون در دانشگاه پنسیلوانیا شد. در دو سال تحصیل در این مدرسه، وارن عضو انجمن برادری آلفا سیگما فی، (از انجمنهای برادری بسیار باسابقهی دانشگاههای آمریکا) شده بود. پس از دو سال تحصیل، او به دانشگاه نبراسکا رفت و سرانجام در ۱۹ سالگی مدرک کارشناسی در رشتهی مدیریت کسب و کار را از این دانشگاه دریافت کرد.
این دانشجوی خوشفکر مدیریت برای ادامهی تحصیل ابتدا مدرسهی کسب و کار هاروارد را انتخاب کرد؛ اما این دانشگاه او را نپذیرفت. پس از این تلاش، وارن جوان متوجه شد که بنجامین گراهام، استاد مشهور اقتصاد در مدرسهی مدیریت دانشگاه کلمبیا تدریس میکند. به همین دلیل انتخاب بعدی او برای ادامهی تحصیل این دانشگاه بود. وارن بافت در سال ۱۳۳۰ (۱۹۵۱ میلادی)، مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشتهی اقتصاد از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد. نکتهی جالب اینکه بافت یکی از معدود دانشجویانی بود که از بن گراهام، نمرهی ممتاز دریافت کرده بود. بافت در مورد دوران تحصیلش در این دانشگاه میگوید:
بنای اصلی سرمایهگذاری و فعالیت در بورس بر پایهی این حقیقت بنا شده است که به سهام به دید کسب و کار نگاه کنید، از نوسانات بازار به نفع خود استفاده کنید و به دنبال حاشیهی امنی برای خرید و فروش باشید. اینها مبانی دروسی هستند که بنجامین گراهام به ما آموزش داد و قطعا تا صدها سال آینده بهعنوان مفاهیم طلایی بازار سرمایه قابل اتکا هستند.
پدر وارن و استادش، گراهام، به او اصرار میکردند که کار در وال استریت را از ذهنش بیرون کند. وارن که علاقهی زیادی به این سبک کاری داشت، به گراهام پیشنهاد کرد که بهصورت رایگان برای شرکتش کار کند؛ اما او نپذیرفت. وارن که از این پاسخ سرخورده شده بود، به زادگاهش بازگشت و در مؤسسهی کارگزاری پدرش مشغول به کار شد. در همین دوران، او در کلاس های دیل کارنگی شرکت کرد تا آموزههای او در مورد پیشرفت شخصی را بیش از پیش به معلومات خود اضافه کند. پس از مدتی وارن جوان دورهی شبانهای با نام اصول سرمایهگذاری» در دانشگاه نبراسکا-اوکاها برگزار کرد. سن دانشجویان بافت در این دوره دو برابر سن او بود. علاوه بر موارد گفتهشده، وارن سرمایهگذاریهای متنوعیدر این دوران انجام داد که موفقیت آنچنانی نداشت.
در سال ۱۳۳۳ (۱۹۵۴ میلادی)، گراهام تغییر عقیده داد و پس از دریافت ایدههای سرمایهگذاری متنوع از بافت، به او پیشنهاد کار داد. وارن نیز بهسرعت این پیشنهاد را قبول کرد و به نیویورک رفت. حقوق او در سال اول برابر با ۱۲ هزار دلار بود که معادل امروزی آن در حدود ۱۰۹ هزار دلار است. گراهام برای وارن بافت مانند یک مربی بود که پایه و اساس سرمایهگذاری را بهروشنی به او آموزش میداد. این استاد اقتصاد دو سال پس از جذب بافت، در ۶۱ سالگی تصمیم گرفت بازنشسته شود و شرکتش را تعطیل کند.با تعطیلی کسب و کار گراهام، وارن بافت با کوله باری از تجربه و پشتیبانی مالی شخصی و همچنین کمکهای دوستان و آشنایان، شرکت خودش را با نام Buffet Partnership تأسیس کرد. این شرکت سرمایهگذاری تا سال ۱۳۳۹ (۱۹۶۰ میلادی) تعداد شرکای خود را به هفت عدد رساند. ت خرید سهام در این شرکت، بر پایهی آموزشهای گراهام و با خرید سهام شرکتهایی که قیمتی کمتر از قیمت واقعی داشتند اجرا میشد. بافت در اجرای این ت موفق بود و علاوه بر آن از ت آربیتراژ نیز برای خرید و فروش سهام استفاده میکرد. شرکت سرمایهگذاری نوپای بافت از ابتدای تأسیس تا سال ۱۳۴۰ (۱۹۶۱ میلادی) توانست سود ۲۵۱ درصدی کسب کند و این رقم تا پنج سال بعدی به ۱۱۵۶ درصد رسید و بافت را در ۳۲ سالگی میلیونر کرد.
رمایهگذار مشهور آمریکایی که در سالهای جوانی با بهکارگیری آموزههای استاد خود توانسته بود به شهرتی نسبی دست پیدا کند، تصمیم گرفت کسب و کار کارگزاری و جذب سرمایه را تعطیل کند و مسیر سرمایهگذاری خود را تغییر دهد. او ابتدا سهام عمدهی شرکت نساجی برکشایر را خریداری کرد و با تغییر مدیر آن، همکارش کن چیس را به سمت مدیریت منصوب کرد. در سال ۱۳۴۵ (۱۹۶۶ میلادی) وارن بافت تصمیم گرفت دریافت سرمایه و فروش سهام شرکت را بهطور کامل قطع کند.
افت در خاطرات خود عنوان میکند که بدترین تصمیم زندگیاش، ورود به بازار نساجی بوده است. او پس از مدتی زمینهی کاری برکشایر را بهطور کامل تغییر داد و وارد بازارهای مالی بیمه شد. از خریدهای مهم این شرکت در سالهای پیش رو، سهام شرکت واشنگتن پست بود. خرید بزرگ بعدی، سهام رسانهی ABC بود که در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹ میلادی) انجام شد. کوکاکولا، هدف بعدی شرکت روبهرشد برکشایر و مدیر آن، وارن بافت بود. برکشایر هاتاوی در سال ۱۳۶۶ (۱۹۸۸ میلادی)، حدود ۷ درصد از سهام کوکاکولا را به مبلغ ۱.۰۲ میلیارد دلار خریداری کرد. فروش سهامهایی که پیش از این خریداری شده بود، بافت را در ۵۶ سالگی وارد باشگاه میلیاردرها کرد.
ورود وارن بافت و شرکت تحت مدیریتش به معاملات آتی بازار بورس، در سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۲ میلادی) و با تزریق سرمایهی ۱۱ میلیارد دلاری آغاز شد. سود کسبشده از این معاملات تا چهار سال بعدی نزدیک به دو میلیارد دلار گزارش شد. در همین زمان بود که بافت اعلام کرد قصد دارد ۸۵ درصد از سهام خود در برکشایر را به مؤسسات خیریه کمک کند. در صدر این مؤسسات، بنیاد بیل و ملیندا گیتس قرار داشت.
وارن بافت در سال ۱۳۸۵ (۲۰۰۷ میلادی) اعلام کرد که قصد دارد جایگزینی جوان برای خود برگزیند تا کسب و کار سرمایهگذاریاش را مدیریت کند. او برای این تصمیم، لو سیمپسون را انتخاب کرد. البته سیمپسون آنچنان جوان نیست و تنها ۶ سال جوانتر از بافت است.
ورود وارن بافت و شرکت تحت مدیریتش به معاملات آتی بازار بورس، در سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۲ میلادی) و با تزریق سرمایهی ۱۱ میلیارد دلاری آغاز شد. سود کسبشده از این معاملات تا چهار سال بعدی نزدیک به دو میلیارد دلار گزارش شد. در همین زمان بود که بافت اعلام کرد قصد دارد ۸۵ درصد از سهام خود در برکشایر را به مؤسسات خیریه کمک کند. در صدر این مؤسسات، بنیاد بیل و ملیندا گیتس قرار داشت.
وارن بافت در سال ۱۳۸۵ (۲۰۰۷ میلادی) اعلام کرد که قصد دارد جایگزینی جوان برای خود برگزیند تا کسب و کار سرمایهگذاریاش را مدیریت کند. او برای این تصمیم، لو سیمپسون را انتخاب کرد. البته سیمپسون آنچنان جوان نیست و تنها ۶ سال جوانتر از بافت است.
وارن بافت در سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۱ میلادی) اعلام کرد که قصد دارد سهام شرکت کامپیوتری مشهور آیبیام را خریداری کند. در نوامیر این سال بود که اعلام شد بافت در طول هشت ماه حدود ۶۴ میلیون سهم از این شرکت را با ارزش حدودی ۱۱ میلیارد دلار خریداری کرده است. این خرید، سهام او را در این شرکت باسابقه به ۵.۵ درصد رساند.
نکتهی جالب در این خرید سهام این بود که بافت پیش از این اعلام کرده بود قصد ندارد وارد دنیای فناوری شود. او اعلام کرده بود که چون سوادی در این زمینه ندارد، به این صنعت وارد نخواهد شد. به همین دلیل خرید این مقدار از سهام یکی از پیشگامان دنیای کامپیوتر، اکثر کارشناسان و فعالان دنیای سرمایه را به تعجب واداشت.
کارشناسان بر این باورند که بحران مالی تا سال ۱۳۹۱ (۲۰۱۳ میلادی) ادامه داشت. نکتهی مهم این است که بافت پس از این دوران سیاه توانست شرکتش را به استانداردهای پیش از این بحران برساند؛ در سهماههی دوم سال ۲۰۱۴، درآمد خالص شرکت او به ۶.۴ میلیارد دلار رسید و در این زمینه رکوردشکنی کرد.
ارن بافت هنوز در خانهای زندگی میکند که در دههی ۱۹۶۰ میلادی در اوماها خریداری کرد. این سرمایهگذار مشهور به صرفهجویی مشهور است؛ اما در سال ۱۹۸۹ میلادی یک جت شخصی را به مبلغ ۶.۷ میلیون دلار خریداری کرد. این اقدام او برخلاف عقاید انتقادیاش مبنی بر خرجهای بیهوده بود.
یکی از شایعات در مورد این میلیاردر آمریکایی، این است که او تلفن همراه ندارد و از کامپیوتر هم استفاده نمیکند. او یک اتومبیل کادیلاک DTS دارد. گفته میشود وارن بافت در عمرش تنها یک ایمیل ارسال کرده است. او عادت به خواندن رومه دارد و روز خود را با خواندن رومهی اوماها ورلد هرالد شروع میکند که از سال ۲۰۱۱ در مالکیت شرکت خودش قرار دارد.
وارن بافت در سال ۲۰۱۲ به سرطان مرحلهی یک پروستات مبتلا شد و با گذراندن دورهی ۴۴ روزه شیمیدرمانی آن را درمان کرد. میلیاردر آمریکایی در حال حاضر ثروتی در حدود ۸۷.۵ میلیارد دلار دارد.
فرانتس کافکا یکی از بزرگ ترین نویسندگان آلمانی زبان در قرن بیستم بود. آثار کافکا در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار می آیند.
فرانتس کافکا در یک خانوادهٔ آلمانی زبان یهودی در پراگ متولد شد. در آن زمان پراگ مرکز بوهم بود، سرزمینی پادشاهی متعلق به امپراتوری اتریش – مجارستان. او بزرگ ترین فرزند خانواده بود و 2 برادر کوچک تر داشت که قبل از شش سالگی فرانتس مردند و 3 خواهر که در جریان جنگ جهانی دوم در اردوگاه های مرگ نازی ها جان باختند.
پدر فرانتس کافکا بازرگان یهودی و مادرش زنی متعصب بود. رفتار مستبدانه و جاه طلبانهٔ پدرش چنان محیط رعب انگیزی در خانواده به وجود آورده بود که از کودکی سایه ای از وحشت بر روح فرانتس انداخت و در سراسر زندگی هرگز از او دور نشد و شاید همین نفرت از زندگی در کنار پدری سنگدل موجب شد که فرانتس ابتدا به مذهب پناه برد.
فرانتس کافکا زبان آلمانی را به عنوان زبان نخست آموخت، ولی زبان چکی را هم کم و بیش بی نقص صحبت میکرد. همچنین با زبان و فرهنگ فرانسه نیز آشنایی داشت و یکی از رمان نویسان محبوبش گوستاو فلوبر بود. آموزش یهودی او، به جشن تکلیف در 13 سالگی و 4 بار در سال به کنیسه رفتن با پدرش محدود بود.
فرانتس کافکا در سال ۱۹۰۱ دیپلم گرفت، و سپس در دانشگاه جار پراگ شروع به تحصیل رشتهٔ شیمی کرد، ولی پس از دو هفته رشتهٔ خود را به حقوق تغییر داد. این رشته آیندهٔ روشن تری پیش پای او می گذاشت که سبب رضایت پدرش می شد و دورهٔ تحصیل آن طولانی تر بود که به کافکا فرصت شرکت در کلاس های ادبیات آلمانی و هنر را می داد. کافکا در پایان سال نخست تحصیلش در دانشگاه با ماکس برود آشنا شد که به همراه فلیکس ولش رومه نگار—که او هم در رشتهٔ حقوق تحصیل می کرد—تا پایان عمر از نزدیک ترین دوستان او باقی ماندند. کافکا در تاریخ ۱۸ ژوئن ۱۹۰۶ با مدرک دکترای حقوق فارغ التحصیل شد و یک سال در دادگاه های شهری و جنایی به عنوان کارمند دفتری خدمت وظیفهٔ فاقد حقوق خود را انجام داد.
فرانتس کافکا در ۱ نوامبر ۱۹۰۷ به استخدام یک شرکت بیمهٔ ایتالیایی به نام Assicurazioni Generali درآمد و حدود 1 سال به کار در آنجا ادامه داد. از نامه های او در این مدت برمی آید که از برنامهٔ ساعات کاری، 8 شب تا 6 صبح ناراضی بوده. چون نوشتن را برایش سخت می کرده است.
فرانتس کافکا در ۱۵ ژوئیهٔ ۱۹۰۸ استعفاء داد و 2 هفته بعد کار مناسب تری در مؤسسهٔ بیمهٔ حوادث کارگری پادشاهی بوهم پیدا کرد. او اغلب از شغلش به عنوان کاری برای نان در آوردن” و پرداخت مخارجش یاد کرده است. با این وجود، او هیچ گاه کارش را سرسری نگرفت و ترفیع های پی درپی نشان از پرکاری او دارد. در همین دوره او کلاه ایمنی” را اختراع کرد، و به دلیل کاهش تلفات جانی کارگران در صنایع آهن بوهم و رساندن آن به ۲۵ نفر در هر هزار نفر، یک مدال افتخار دریافت نمود. همچنین وظیفهٔ تهیهٔ گزارش سالیانه نیز به فرانتس کافکا واگذار شد و گفته می شود چنان از نتیجهٔ کارش راضی بود که نسخه هایی از گزارش را برای خانواده و اقوامش فرستاد، هم زمان کافکا به همراه دوستان نزدیکش ماکس برود و فلیکس ولش که 3 نفری دایرهٔ صمیمی پراگ را تشکیل می دادند فعالیت های ادبی خود را نیز ادامه می داد.
فرانتس کافکا از ۱۹۱۰ به نوشتن یادداشت های خصوصی که اثری هم در شناخت شخصیت و زندگی او به شمار آمد پرداخت و تا پایان زندگی آن را ادامه داد که ترس از بیماری، تنهایی، شوق فراوان به ازدواج و در عین حال هراس از آن، کینهٔ به پدر و مادر و احساس های گوناگون خویش را در آن منعکس ساخته.
در سال ۱۹۱۱ کارل هرمان همسر خواهرش اِلی، به فرانتس کافکا پیشنهاد همکاری برای راه اندازی کارخانهٔ پنبهٔ نسوز پراگ، هرمان و شرکا را داد. فرانتس کافکا در ابتدا تمایل نشان داد و بیشتر وقت آزاد خود را صرف این کار کرد. در این دوره با وجود مخالفت های دوستان نزدیکش از جمله ماکس برود —که در همهٔ کارهای دیگر از او پشتیبانی میکرد، به فعالیت های نمایشی تئأتر ییدیش هم علاقه مند شد و در این زمینه نیز کارهایی انجام داد.
فرانتس کافکا در سال ۱۹۱۲ در خانهٔ دوستش ماکس برود، با فلیسه بوئر (Felice Bauer) که در برلین نمایندهٔ یک شرکت ساخت دیکتافون بود آشنا شد. در 5 سال پس از این آنها نامه های بسیاری برای هم نوشتند. فرانتس کافکا اغلب خنده رو و اجتماعی بود اما در زندگی شخصی و روابطش زیاد موفق نبود، به طوری که پس از 2 بار نامزدی با فلیسه، در سال ۱۹۱۷ رابطه آن ها به پایان رسید. رابطه بعدی فرانتس کافکا با دختری به نام دورا دایامنت (Dora Diamant) بود. فرانتس کافکا و دورا ریشه های یهودی داشتند و طرفدار سوسیالیسم بودند بنابراین خیلی زود تصمیم گرفتند که رابطه نزدیکتری با هم ایجاد کنند و در برلین با یکدیگر هم خانه شدند.
فرانتس کافکا در سال ۱۹۱۷ دچار بیماری سل شد و ناچار شد چندین بار در دورهٔ نقاهت به استراحت بپردازد. در طی این دوره ها خانواده به خصوص خواهرش اُتا مخارج او را می پرداختند. در این دوره، با وجود ترس فرانتس از این که چه از لحاظ بدنی و چه از لحاظ روحی برای مردم نفرت انگیز باشد، اکثراً از ظاهر پسرانه، منظم و جدی، رفتار خونسرد و خشک و هوش نمایان او خوششان می آمد.
فرانتس در اوائل دههٔ بیست روابط نزدیکی با میلنا ینسکا نویسنده و رومه نگار هموطنش پیدا کرد. در سال ۱۹۲۳ برای فاصله گرفتن از خانواده و تمرکز بیشتر برنوشتن، مدت کوتاهی به برلین نقل مکان کرد. آنجا با دوریا دیامانت یک معلم بیست و پنج سالهٔ کودکستان و فرزند یک خانوادهٔ یهودی سنتی که آن قدر مستقل بود که گذشته اش در گتو را به فراموشی بسپارد، زندگی کرد. دوریا معشوقهٔ فرانتس شد و توجه و علاقهٔ او را به تلمود جلب کرد.
عموماً اعتقاد بر این است که فرانتس کافکا در سراسر زندگیش از افسردگی حاد و اضطراب رنج می برده است. او همچنین دچار میگرن، بی خوابی، یبوست، جوش صورت و مشکلات دیگری بود که عموماً عوارض استرس و نگرانی روحی هستند. کافکا سعی میکرد همهٔ اینها را با رژیم غذایی طبیعی، از قبیل گیاه خواری و خوردن مقادیر زیادی شیر پاستوریزه نشده برطرف کند. به هر حال بیماری سل کافکا شدت گرفت و او به پراگ بازگشت، سپس برای درمان به استراحتگاهی در وین رفت، و در 3 ژوئن ۱۹۲۴ در همان جا درگذشت. وضعیت گلوی کافکا طوری شد که غذا خوردن آن قدر برایش دردناک بود نمی توانست چیزی بخورد، و چون در آن زمان تغذیه وریدی هنوز رواج پیدا نکرده بود راهی برای تغذیه نداشت، و بنابر این بر اثر گرسنگی جان خود را از دست داد. بدن او را به پراگ برگرداندند و در تاریخ ۱۱ ژوئن ۱۹۲۴ در گورستان نوین یهودی ها در ژیژکوف پراگ به خاک سپردند.
لازم نیست گوش کنید، فقط منتظر شوید . حتی لازم
نیست منتظر شوید ، فقط بیاموزید آرام و ساکن و تنها
باشید. جهان آزادانه خود را به شما پیشکش خواهد کرد تا
نقاب از چهرهاش بردارید انتخاب دیگری ندارد؛ مسرور
به پای شما در خواهد غلطید.
فرانتس کافکا
انسان موجودی کمال جو است که برای رسیدن به این کمال همه امکانات در اختیار او قرار گرفته است . وسخر لکم ما فی السموات وما فی الارض جمیعا منه » (1) ; و آنچه در آسمانها و زمین است همه را از سوی خودش مسخر شما ساخت .»
بی شک در اختیار گرفتن همه امکانات بدان جهت است که انسان مراتب کمال را بصورت صعودی طی کند و بیش از پیش به موفقیتهایی چه در ابعاد مادی و چه معنوی دست یابد .
برای رسیدن به اهداف و خواسته های مورد نظر و چشیدن طعم شیرین موفقیت، شرایط و عواملی لازم است تا در سایه بکار بستن آنها، بهتر بتوان به آن اهداف دست یافت . در این نوشتار از عواملی سخن می گوییم که از منظر امام علی علیه السلام ما را در رسیدن به موفقیت کمک می کند .
هر انسانی در انجام کارها، نیازمند عنایت و توفیق از جانب خداوند عالمیان است و تا لطف الهی شامل حال او نشود، موفق به انجام کارها نخواهد شد و هر کوششی بدون توفیق الهی صورت گیرد، سودی نخواهد داشت . حضرت علی علیه السلام فرمودند: لا ینفع اجتهاد بغیر توفیق; (2) کوششی که با توفیق همراه نباشد سودی ندارد .»
از سوی دیگر هر کسی برای رسیدن به هدف و آرزوی خود نیازمند راهنماست، تا در طول مسیر او را همراهی کند . توفیق الهی بهترین راهبری است که انسان را به سوی خوبیها و کارهای خدا پسندانه رهبری می کند . به فرمایش حضرت علی علیه السلام: لا قائد خیر من التوفیق; (3) راهنمایی بهتر از توفیق وجود ندارد .»
سفرای الهی نیز خود را بی نیاز از توفیق الهی نمی دانستند و در همه حال از خدای منان خواهان آن بودند . قرآن کریم از قول حضرت شعیب علیه السلام می فرماید: وما توفیقی الا بالله » (4) ; توفیق من جز به خدا نیست .» امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز در پاسخ به نامه ای به معاویه فرمودند: وما توفیقی الا بالله (5) ; توفیق من جز به خدا نیست .»
البته داشتن توفیق الهی نیازمند تلاش و کوشش است و تا تلاشی صورت نگیرد، خواستن توفیق الهی نه تنها پسندیده نیست، بلکه نوعی خویشتن را به سخره گرفتن است، چنان که حضرت رضا علیه السلام فرمودند: من سال الله التوفیق ولم یجتهد فقد استهزء بنفسه; (6) کسی که از خداوند توفیق را مسئلت نماید، ولی کوشش نکند، خود را به تمسخر گرفته است .»
اطاعت از خداوند و دینداری، اولین پایه رستگاری است . رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله همین که برای اولین بار در میان مردم ظاهر شد و بعثت خود را آشکار کرد، فرمود: مردم! بگویید لا اله الا الله » تا رستگار شوید . امیرمؤمنان علیه السلام نیز از خداوند سلامت در دین را طلب می نمود و می فرمود: نساله المعافاة فی الادیان کما نساله المعافاة فی الابدان; (7) از او سلامت در دین را خواهانیم آنگونه که تندرستی را از او درخواست داریم .»
دینداری و تقوای الهی از جمله عواملی است که انسان را در رسیدن به آرزوهای دنیوی و اخروی و کسب موفقیتها کمک می کند . علی علیه السلام در این باره می فرماید: فان تقوی الله مفتاح سداد وذخیرة معاد وعتق من کل ملکة ونجاة من کل هلکة; (8)همانا ترس از خدا کلید هر در بسته، و ذخیره رستاخیز و عامل آزادگی از هرگونه بردگی و نجات از هرگونه هلاکت است .»
امام علی علیه السلام در جای دیگری درباره نقش تقوی و دینداری در رساندن انسان به اهداف و رفع مشکلات می فرمایند:
فمن اخذ بالتقوی غربت عنه الشدائد بعد دنوها واحلولت له الامور بعد مرارتها وانفرجت عنه الامواج بعد تراکمها واسهلت له الصعاب بعد انصابها وهطلت علیه الکرامة بعد قحوطها وتحدبت علیه الرحمة بعد نفورها وتفجرت علیه النعم بعد نضوبها ووبلت علیه البرکة بعد ارذاذها; (9)
پس کسی که تقوا را انتخاب کند، سختیها بعد از نزدیک شدنشان، از او دور گردند، و کارها پس از تلخیها برای او شیرین و امواج مشکلات پس از متراکم شدن بر طرف خواهند شد و مشکلات پس از آنکه او را وامانده کرد آسان می شود و مجد و بزرگی از دست رفته [چون قطرات باران] بر او فرو می بارند، رحمت بازداشته [حق] به او باز می گردد، و نعمتها [ی الهی] پس از فرو نشستن، برای او به جوشش می آیند و برکت تقلیل یافته برای او فزونی گیرد .»
برای هر کسی در زندگی فرصتهایی پیش می آید که گاه در اثر جهل و عدم آگاهی، بی توجه از کنار آن گذر می کند . فرصتها چون ابر بهاری در گذرند (10) و با از دست رفتن جز غصه چیزی بر جای نمی گذارند (11) . اگر انسان به موقعیتهای بدست آمده، بیشتر توجه کند و متوجه باشد که برای هر چیزی وقت مشخصی است و سرآمدی معین (12) ، از ثانیه ثانیه های این فرصتها، بیشترین و بهترین استفاده را می کند .
استفاده بهینه از فرصتهای بدست آمده و کار امروز را برای فردا نگذاشتن و حساسیت روی ثانیه های عمر داشتن، از جمله عواملی است که موجب موفقیت انسان در تمامی زمینه ها چه در مسائل اجتماعی - ی و چه مسائل معنوی می شود .
حضرت علی علیه السلام درباره این رمز موفقیت چندین نکته را متذکر می شوند .
امام علی علیه السلام می فرمایند: کل معاجل یسال الانظار وکل مؤجل یتعلل بالتسویف; (13) آنان که وقتشان پایان یافته خواستار مهلتند و آنان که مهلت دارند کوتاهی می ورزند .» پس آنان که هنوز حسرت فرصتهای از دست رفته را نخورده اند، بهوش باشند و چونان صیادی تیز بین و زبردست، اگر طالب موفقیتند لحظه لحظه فرصتهای بدست آمده را صید کنند .
حضرت فرمودند: فلیعمل العامل منکم فی ایام مهله قبل ارهاق اجله وفی فراغه قبل اوان شغله وفی متنفسه قبل ان یؤخذ بکظمه; (14) هر کس از شما که اهل عمل است باید عمل کند در روزگاری که مهلت دارد پیش از آنکه مرگ فرا رسد و در ایام فراغتش پیش از آنکه گرفتار شود و در ایام رهایی اش پیش از آنکه گلوگاه او [به وسیله مرگ] گرفته شود .»
در زندگی هر انسانی، فرصتهای اندکی پیش می آید که اگر خوب استفاده شود، یک عمر از آن بهره برداری می شود . پس، از موقعیتهای بدست آمده باید با حداکثر توان بهره جست که غروب طلایی هر روز را فقط یک بار می توان تجربه کرد .
سعدیا دی رفت، فردا همچنان موجود نیست
در میان این و آن فرصت شمار امروز را
علی علیه السلام در این باره فرمودند: بادروا بالاعمال عمرا ناکسا او مرضا حابسا او موتا خالسا; (15) بسوی اعمال [نیکو بشتابید پیش از آنکه عمرتان پایان پذیرد یا بیماری مانع شود و یا تیر مرگ شما را هدف قرار دهد .»
× × ×
گوهر وقت بدین تیرگی از دست مده
آخر این در گرانمایه بهایی دارد
صرف باطل نکند عمر گرامی پروین
آنکه چون پیر خرد راهنمایی دارد
فرخ آن شاخک نو رسته که در باغ وجود
وقت رستن هوس نشو و نمایی دارد (16)
خانواده به عنوان اولین کانونی که شخصیت انسان در آن شکل می گیرد، دارای اهمیتی خاص است . والدین که در تربیت اولاد، هسته مرکزی مجموعه عظیم خویشاوندان را تشکیل می دهند، با الگو دهی مناسب و فراهم کردن فضایی مطلوب در خانواده، نقش بسزایی در شکل گیری و شکوفایی استعدادهای اعضای خانواده ایفا می کنند . مسیر خوشبختی و یا خدای نکرده عکس آن، در خانواده پی ریزی می شود که البته نقش تک تک اعضاء خانواده قابل توجه است .
حضرت علی علیه السلام خویشاوندان را به بالهایی تشبیه می کند که انسان را در صعود به اهداف عالی کمک می کنند و در صورت نبود یا قطع رابطه با آنان، انسان در رسیدن به آرزوها و اهداف تعیین شده دچار مشکل می شود . آن حضرت می فرمایند:
واکرم عشیرتک فانهم جناحک الذی به تطیر واصلک الذی الیه تصیر ویدک التی بها تصول; (17) خویشاوندانت را گرامی دار، زیرا آنها پر و بال تو می باشند که با آن پرواز می کنی و ریشه تو هستند که به آنها باز می گردی و دست [نیرومند] تو می باشند که با آن حمله می کنی .»
امام علی علیه السلام درباره نقش اساسی این کانون گرم در رساندن انسان به هر موفقیتی فرمودند:
ایها الناس انه لا یستغنی الرجل وان کان ذا مال عن عترته ودفاعهم عنه بایدیهم والسنتهم وهم اعظم الناس حیطة من ورائه والمهم لشعثه واعطفهم علیه عند نازلة اذا نزلت به; () ای مردم، انسان هر مقدار که ثروتمند باشد، از خویشاوندان خود بی نیاز نیست که از او با زبان و دست دفاع کنند . خویشاوندان انسان، بزرگترین گروهی هستند که از او حمایت می کنند و اضطراب [و ناراحتی] او را می زدایند، و در هنگام مصیبتها، نسبت به او پرعاطفه ترین مردم می باشند .»
برای مقابله با مشکلات و پیروزی بر آنها، اراده ای آهنین لازم است تا انسان از نیروهای نهفته در وجود خود، بیشترین بهره را ببرد . دست روی دست گذاشتن هنر نیست، چراکه مردان بزرگ در سایه سعی و تلاش، قله های پیروزی را فتح می کنند .
سعی و تلاش از جمله عواملی است که انسان را در رسیدن به اهداف و خواسته هایش کمک می کند . امام علی علیه السلام همگان را به تلاش فرا می خوانند و می فرمایند: فعلیکم بالجد; (19) بر شما باد تلاش و کوشش .» چرا که لا یدرک الحق الا بالجد; (20) حق جز با تلاش و کوشش بدست نمی آید .»
حضرت در توصیه های خویش به فرزندشان امام مجتبی علیه السلام فرمودند: فاسع فی کدحک; (21) نهایت کوشش را در زندگی داشته باش .» دلیل این امر این است که عاقبت، هر جوینده ای یابنده است . من طلب شیئا ناله او بعضه; (22) آن کس که در تلاش و طلب چیزی باشد، یا به همه آن و یا لااقل به قسمتی از آن دست خواهد یافت .»
علی علیه السلام گاه جهت به راه انداختن انسانها برای فعالیت و تلاش در زندگی، از تلاش و کوشش موجودات دیگر مثال می زند تا همگان از کار و فعالیت آنها درس تلاش بگیرند و در زندگی خود جدیت داشته باشند . در یکی از خطبه ها، از تلاش و فعالیت مورچه سخن می گوید: انظروا الی النملة فی صغر جثتها . کیف دبت علی ارضها وصبت علی رزقها تنقل الحبة الی حجرها وتعدها فی مستقرها، تجمع فی حرها لبردها وفی وردها لصدرها; (23) به مورچه و کوچکی چثه آن بنگرید . که چگونه روی زمین راه می رود و برای به دست آوردن روزی خود تلاش می کند; دانه ها را به لانه خود منتقل می سازد و در جایگاه مخصوص نگه می دارد، در فصل گرما برای زمستان تلاش کرده، و به هنگام درون رفتن، بیرون آمدن را فراموش نمی کند .»
گاه حضرت فرزندش امام مجتبی علیه السلام را به تلاش در جهاد فرا می خواند که وجاهد فی الله حق جهاده ولا تاخذک فی الله لومة لائم; (24) در راه خدا تا سرحد توان تلاش کن و هرگز سرزنش سرزنش گران تو را از تلاش در راه خدا باز ندارد .»
سیره عملی حضرت امیر علیه السلام چه در کار و فعالیت ی و چه در فعالیتهای اجتماعی، بر تلاش و کوشش استوار بود . برای هر کسی که ادعای پیروی حضرتش را دارد لازم است به مولایش تاسی کرده، تا آخرین توان تلاش کند تا در سایه این تلاشها از عمر خویش بهترین استفاده را بکند و راه موفقیت را برای خود هموار گرداند .
جهد را بسیار کن، عمر اندکی است
کار را نیکو گزین، فرصت یکی است
کاردانان چون رفو آموختند
پاره های وقت بر هم دوختند
عمر را باید رفو با کار کرد
وقت کم را با هنر، بسیار کرد
کار را از وقت، چون کردی جدا
این یکی گردد تباه، آن یک هبا (25)
ادامه این مقاله را در مجله شماره 47 که در ماه مبارک رمضان منتشر می شود بخوانید . ادامه دارد . .
پی نوشت:
1) جاثیه/13 .
2) غرر الحکم، شماره 4002، دفتر تبلیغات اسلامی قم، 1366، چاپ اول .
3) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 1، ص 94، حدیث 34 .
4) هود/88 .
5) نهج البلاغه، نامه 28 .
6) بحار الانوار، ج 75، ص 356، حدیث 11 .
7) نهج البلاغه، خطبه 99 .
8) همان، خطبه 230 .
9) همان، خطبه 198 .
10) الفرصة تمر مر الصحاب فانتهزوا فرص الخیر; فرصتها همچون عبور ابرها می گذرد، بنابراین فرصتهای نیک را غنیمت بشمارید . » (نهج البلاغه، حکمت 21)
11) اضاعة الفرصة غصة; از دست دادن فرصت غم انگیز است .» (نهج البلاغه، حکمت 1)
12) فان لکل شی ء مدة واجلا; هر چیزی وقت مشخصی دارد و سرآمدی معین .» (همان، خطبه 190)
13) نهج البلاغه، حکمت 285 .
14) همان، خطبه 86 .
15) همان، خطبه 230 .
16) پروین اعتصامی .
17) نهج البلاغه، نامه 31 .
) همان، خطبه 23 .
19) همان، خطبه 230 .
20) همان، خطبه 29 .
21) همان، نامه 31 .
22) همان، حکمت 386 .
23) همان، خطبه 5 .
24) همان، نامه 31 .
25) پروین اعتصامی .
۱. سِر ریچارد برانسون
"تعریف من از موفقیت؟
هرچه فعالانهتر و عملیتر کار کنید، موفقیت را بیشتر احساس خواهید کرد."
سِر ریچارد برانسون میلیاردر انگلیسی و بنیانگذار امپراطوری ویرجین است. ویرجین گروهی از کسب و کارهای مختلف در حوزههای اپراتورهای شبکهی تلفن همراه، ناشر موسیقی و یک سری خطوط هواپیمایی بین المللی است. با این وجود برای ریچارد برانسون، آنچه بیشترین میزان اهمیت را در رسیدن به موفقیت دارد، تعامل با خودِ کار است.
چه چیزی شما را به تکاپو میاندازد؟ نسبت به چه چیزی شور و هیجان دارید؟ هر چه بیشتر در کاری که به آن علاقه دارید درگیر شوید احساس موفقیت بیشتری خواهید داشت و به احتمال بسیار زیاد در پی همین احساس موفقیت، موفق هم خواهید شد! برای رسیدن به حد اعلی موفقیت، عاشق کاری باشید که انجام میدهید.
۲. سارا بلیکلی
"تعریف شکست برای من معادل تلاش نکردن است، نه بهدست نیاوردن نتیجه."
سارا بلیکلی (Sara Blakely) بنیانگذار کمپانی اسپنکس است. بلیکلی در سال ۲۰۱۲ توسط مجله تایم بهعنوان یکی از صد نفر افراد تاثیرگذار در دنیا برگزیده شد. در سال ۲۰۱۴ نشریه فوربس او را در رتبه ۹۳ قویترین ن قرار داد. او در تعریف خود از موفقیت، شکست را معنی میکند. با تعریف شکست، موفقیت نیز تعریف میشود: تلاش و تلاش و نترسیدن از شکست. موفقیت به سراغ کسانی میآید که آمادهی امتحان کردن، ریسک کردن، شکست خوردن و دوباره برخاستن و انجام دوبارهی کارها هستند.
همانطور که سارا بلیکلی میگوید شکست یک نتیجه نیست، شکست همان تلاش نکردن است. موفقیت تنها از آمادگی و حتی علاقه برای مواجهه با شکست میآید. به نظر میرسد سارا بلیکلی، که فوربس او را جوانترین میلیاردر خودساختهی دنیا نام نهاده، با توجه به عملکردش صلاحیت کافی برای صحبت دربارهی موفقیت و نیاز به آمادگی برای شکست خوردن بهعنوان بخشی از سفر کارآفرینانه را داشته باشد.
۳. استیو جابز
"من قانع شدهام که تقریباً نیمی از آنچه کارآفرینان موفق را از کارآفرینان ناموفق جدا میکند، پشتکار است."
تا اینجا کلید موفقیت، آمادگی برای رویایی با شکست بود و فعالانه درگیر شدن با کاری که انجام میدهید. قدم بعدی در راه رسیدن به موفقیت بهطور حتم پشتکار است. موفقیت میتواند آرام آرام و در پی بارها آزمایش و سالها تلاش بهدست بیاید. آنهایی که دست از تلاش میکشند، همانند کسانی که هرگز امتحان نمیکنند، هرگز به موفقیت نخواهند رسید.
استیو جابز به ما یادآوری میکند که بخش زیادی از موفقیت در زندگی، با بازگشت به عقب و سپس حرکت مستمر به جلو بهدست میآید. ممکن است نگاه کردن به کارآفرینان دیگر و فرض موفقیت یک شبهی آنها آسان باشد، اما واقعیت به ندرت اینگونه است. آن لحظهای که این "موفقیتهای یک شبه" توجه شما را جلب میکند، آنها معمولاً سالها و حتی دههها کار و تلاش سرسختانه و طولانی برای آن انجام دادهاند. تسلیم نشوید!
۴. توری برچ
"به یاد داشته باشید: اگر خاصترین ایدهها برای همه واضح بودند، کارآفرینی وجود نمیداشت. نکتهی مشترک تمام سفرهای کارآفرینانه این است که در مسیر رسیدن به موفقیت گامهای بسیار زیادی وجود دارد."
توری برچ (Tory Burch) کارآفرین موفق و طراح مد، در رتبهی ۷۹ لیست صد زن پرقدرت دنیا قرار دارد. برچ در صحبت با کارآفرینان دیگر به اهمیت سختکوشی و ایمان به منحصر به فرد بودن و کار منحصر به فرد انجام دادن تاکید زیادی میکند.
وارد شدن به صنعت مد قطعاً کار سادهای نیست، و از طرفی کارآفرینان هنگام ورود به یک صنعت شلوغ و پررقیب، ناخوداگاه به احتمال کم موفقیت فکر میکنند. با این وجود توری برچ با تعهد تمام و کمال نسبت به مد و تخصص خود و با چشماندازی که عاشق آن بوده و با باور این موضوع که ن (مشتریان بالقوهاش!) سبک او را دوست خواهند داشت، نام تجاری چند میلیارد دلاری خود را حلق کردهاست.
از رقبای در حال پیشرفت خود نترسید. سفر شما گامهای زیادی خواهد داشت اما در نهایت آنچه شما را پیش میبرد این است که خودتان باشید و به کاری که میکنید باور داشته باشید.
۵. ایلان ماسک
"من دوست دارم مشغول انجام کارهایی باشم که دنیا را عوض میکنند."
ایلان ماسک (Elon Musk)، کارآفرین موفقی است که از پیپَل، تِسلاموتورز و سولارسیتی تا اسپیسایکس را تجربه کرده است. ماسک قطعاً از آن دسته افرادی است که تمامی فعالیتهایی که در آن درگیر بوده تغییری در دنیا بهوجود آوردهاست. در نهایت چیزی که به نظر میرشد این است که موفقیت او دقیقاً از همین مساله نشأت گرفتهاست؛ انجام کاری که تغییر ایجاد کند. و این موضوع به نکتهی اولی که ریچارد برانسون ابراز کرده بود بازمیگردد: کارهایی را انجام دهید که نسبت به انجام آنها شور و اشتیاق دارید!
ایلان ماسک میخواست بازار و همینطور مفهوم جاافتاده از وسیلهی نقلیهی الکتریکی را تغییر دهد. او این مأموریت را با راهاندازی کمپانی تسلا عملی کرد. انرژی و زور خود را برای انجام کاری صرف کنید که واقعاً نسبت به آن شور و شوق دارید و فکر میکنید واقعاً ممکن است که دنیا را تغییر دهید. ایلان ماسک البته به طور حتم اینکار را انجام داده است. این تعریف موفقیت برای ایلان ماسک، این کارآفرین جوان و خلاق بوده است.
یشتر دانشمندان و نویسندگان سعی کردهاند تعریف جامع و کاملی از موفقیت ارایه دهند تا مورد استفاده همگان قرارگیرد، اما شمار فراوان این تعاریف خود موجب شده است که تا به حال توصیف دقیق و مشخصی از این کلمه در دست نباشد و در واقع ندانیم که موفقیت چیست و ما دستیابی به چه چیزهایی را موفقیت مینامیم.
یکی از دلایل عمده ی تعدد تعاریف موفقیت، برداشتهای گوناگونی بوده که از این مفهوم شده است. بسا افرادی که به دلیل دستیابی به خواستههایشان، خود را موفق و کامیاب میپندارند، امّا این موفقیت از نظر دیگران چندان ارزش و اعتباری ندارد و یا افرادی هستند که احساس میکنند، موفق شدهاند ولی وقتی به دقت درخصوص آن تفکر میکنند، میبینند آن موفقیتی که فکر میکردند نیست. بنابراین موفقیت امری نسبی بوده و هرگز تعریف واحدی ندارد.
آرامش و اطمینان، بهترین موفقیت است».آلفرد اوستن
در نظر اکثریت مردم فرد موفق کسی است که به آرزوهای خود رسیده و در درون احساس رضایت خاطر دارد، که این خود حاصل تلاش و کوشش مداوم در زندگی میباشد. البته این را هم باید دانست که هیچکس واقعاً موفق نیست، مگر آنکه خوشبخت باشد و خوشبخت کسی است که کاری مفید و با ارزش انجام دهد.
میتوان گفت موفقیت به مفهوم برخورداری از بسیاری مواهب است، از جمله رفاه نسبی در زندگی، کسب احترام، بزرگی و عزّت در محیط کار و در عرصه ی اجتماع، رهایی از نگرانی، سرخوردگی و شکست. موفقیت یا کامیابی هدف زندگی است، هر انسانی خواهانموفقیت بوده و طالب بهترین چیزهایی میباشد که از روزگار میتواند بهدست آورد.
موفقیت، جریان مداومی است که ضمن آن مشتاق و آرزومند توفیقهای بیشتری هستیم و در واقع راه موفقیت همیشه در دست ساختن است.
موفقیت پیش رفتن در مسیر است، نه به نقطهی پایان رسیدن.
موفقیت ااماً با امکانات یا توانایی های مادی تعیین می شود. زمانی از موفقیت لذت می برید که در سر منزل مقصود، زندگیتان از همه لحاظ کامل باشید و احساس نیتی یا احساس نیاز برای چیز دیگری نکنید. در این حالت، می توانی موفق باشی و خود در مکانی بنشینی و به دقت جهان را نظاره کنی.
درباره این سایت